هدایت دست انسان به دنیای کامپیوتری
همه چیز درباره ی کامپیوتر
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
نویسنده : امیر
هدایت دست انسان به دنیای کامپیوتریامروزه به ندرت اتفاق می افتد که کامپیوتر به بدن افراد وصل شود. بدن انسان به طور کلی به گونه یی ساخته شده است تا جهان اطراف خود را لمس کرده و با آن ارتباط برقرار کند اما کامپیوترها فقط با نوک انگشتان دست انسان در تماس هستند. البته همین نوک انگشت نیز اجازه ندارد از تمام قابلیت های خود استفاده کند. کامپیوترهایی طراحی شده است تا همه جانبه با انسان تعامل داشته باشد و در لحظات مختلف حس های گوناگونی را از انسان دریافت کند تا بتواند اطلاعات را انتقال دهد. من به عنوان یک متخصص کامپیوتر، بیش از ۲۰ سال روی پروژه یی به نام «واقعیت مجازی» کار کرده ام تا کل بدن را به تعامل با کامپیوتر درآورم.
شما می توانید یک دستگاه ایده آل «واقعیت مجازی» را به صورت یک آینه با موتور حسگر در نظر بگیرید که در مقابل بدن انسان قرار گرفته است. هر جا که بدن ما دارای حسگر است (مانند گوش، چشم و زبان) سیستم «واقعیت مجازی» باید تحریکی را برای آن نقطه از بدن ایجاد کند تا یک دنیای توهمی و غیرواقعی متناظر با آن تحریک به وجود آید. به عنوان مثال چشم به یک نمایش تصویری، گوش به صدایی برای شنیدن و زبان به مزه یی برای چشیدن نیاز دارد؛ البته این فقط بخش ساده موضوع است. بیشتر قسمت بدن انسان دارای پوست است. بنابراین دستگاه ایده آل «واقعیت مجازی» (VR) عمدتاً به لمس و حس کردن اختصاص یافته است. اصطلاح خاص این بخش از VR«حس لامسه» است.
من انتظار زیادی از حس لامسه دارم. هنگامی که مردم به صورت فیزیکی خود را حس کرده و نشان می دهند، به طور عمیق تر و خلاقانه تر فکر می کنند. مانند هر شخص دیگری که یاد می گیرد چگونه پیانو بنوازد، من در شگفتم که دستان من چگونه می تواند مسائل پیچیده ریاضی را به راحتی و سریع تر از آنچه من بتوانم درباره آنها به طور ذهنی بیندیشم، حل کند. من همواره شیفته این قابلیت بوده ام و تلاش کرده ام بتوانم مولکول های DNA و مسائل انتزاعی هندسه را درون سیستم های تخیل پردازانه VR تجربه کنم؛ سیستم هایی که واکنش تمام اعضای بدن را برای آنها امکان پذیر می سازد. متاسفانه پیشرفت در این زمینه به کندی صورت می گیرد. فناوری VR به مقدار زیادی قدرت محاسبه نیاز دارد. سیستم اینترنتی Second Life امسال توجه زیادی را به خود جلب کرده است، که البته استحقاق آن را نیز داشت زیرا نشان می دهد می توان مردم را با کاربردهای مبتکرانه VR، که بسیار فراتر از بازی های کامپیوتری است، مجذوب کرد اما یک پدیده محبوب دیجیتالی دیگر (که البته آن نیز لامسه یی است) وجود دارد. این پدیده (گرچه به طور گسترده یی مورد توجه قرار نگرفته است) نیز که به اندازه مورد قبلی درباره آینده VRسخن می گوید، کنترل کننده «وای» (Wii) نام دارد. این وسیله به عنوان آغازگر یک انقلاب لامسه یی در اذهان باقی خواهد ماند.
در اوایل دهه ۸۰ من و همکارانم زمان زیادی را صرف کردیم تا کشف کنیم چگونه بدن انسان می تواند بهترین تعامل را با دنیای مجازی داشته باشد. شاخصی که از پروژه VR حاصل شد، «دیتا گلاو» نام داشت. آن یک دستکش پر شده با حسگر بود که می توانست یک مدل مجازی آنی از دست انسان را به سوی دنیایی که به وسیله کامپیوتر ایجاد شده بود، هدایت کند. چیزی که من خیلی امیدوار بودم درباره «دیتا گلاو» اتفاق بیفتد آن بود که مردم بتوانند به آسمان برسند و اشیای مجازی را به گونه یی لمس کنند که گویی خودشان در حال ساخت بلوک ها هستند. به عنوان مثال ما محیط های برنامه ریزی مبتنی بر دستکشی را ساختیم که شخص می توانست موتورهای اسباب بازی مجازی را مونتاژ کند یا برنامه های کامپیوتری را سر هم کند، مانند مدارهایی که عملکرد بخش های مختلف یک نرم افزار را ارائه می دهد.
البته مشکلات زیادی نیز در این مسیر وجود داشت. جدی ترین مشکل در رابطه با ردیابی حسگرهای موجود در «دیتا گلاو» این بود که موقعیت و بالا و پایین بودن دست را اندازه گیری می کرد. معمولاً کاربران بدون آنکه خودشان بدانند، حرکات خود را به آهستگی انجام می دادند تا به حسگرهای کند و باتاخیر، زمان کافی بدهند. آنگاه این افراد اعوجاج زمان را تجربه می کردند. آنها تصور می کردند برای مدت زمان کمتر از زمان حقیقی در دنیای VR قرار داشتند. آن یک نمایش زیبا از این موضوع بود که چگونه بعضی اوقات مغز انسان از ریتم های بدن برای اندازه گیری گذر زمان استفاده می کند.
دشواری هایی که ما با آنها روبه رو شدیم در حقیقت منجر به ابداعات مهم و جالبی شد، از جمله روش جدیدی برای درمان فیزیکی. با استفاده از یک «دیتا گلاو» نسل اول می شد توپ های مجازی را در فضای VR پرتاب کرد (ولی خیلی آهسته)، به گونه یی که گویا توپ ها در حالت اسلوموشن حرکت می کنند. این مفهوم در حال حاضر در توانبخشی پیشرفته، یک کار متداول است. به عنوان مثال سیستم های معالجه و درمانی وجود دارد که از VRدارای حرکت آهسته بهره می گیرد تا به بیماران کمک کند که اعضای آسیب دیده شان به سرعت عادی خود دست یابد.
خوشبختانه درحال حاضر حسگرها و ریزپردازه ها خیلی بهتر و ارزان تر شده است، به طوری که کنترل کننده های «وای» امروزه می توانند خود را با حرکات تند و سریع باز و تطبیق دهند. «دیتا گلاو» از خاصیت آهن ربایی برای تعیین جهت و موقعیت استفاده می کرد. «پاور گلاو» که نسخه بعدی آن بود، از خاصیت مافوق صوت بهره می گرفت که گام های آن خیلی بالاتر از آستانه شنوایی انسان است. سیستم کنترل کننده «وای» ترکیبی از هر دو فناوری را به کار گرفته است. آن دوربینی دارد که beacon (امواج رادیویی که برای هدایت هواپیما به کار می رود) نور مرئی را می بیند و دارای شتاب سنج هایی است که حرکت را در سه جهت اندازه گیری می کند. هر دو حسگر به اندازه کافی سریع هستند. در نتیجه بازیگران «وای» می توانند چیزها را به همان خوبی که بازوی انسان انجام می دهد، پرتاب کرده و تاب دهند. متاسفانه کنترل کننده های «وای» در فعالیت هایی که مستلزم دوام و پیوستگی یا ساختمان است، مزیتی نسبت به دستکش های قدیمی فوق الذکر ندارند. این دو عامل جالب ترین چیزهایی است که می توان در فضای VR انجام داد.
خلاصه آنکه سیستم «واقعیت مجازی» کمک می کند افرادی که دارای معلولیت های ذهنی یا برخی معلولیت های جسمی هستند بتوانند بهتر و راحت تر با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. ضمن اینکه این سیستم به ما کمک می کند در دنیای دیجیتال با سرعت بیشتری رو به جلو گام برداریم.


|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید فقط نظرات یادتون نره. راستی با ثبت نام میتونید مطالب خودتونم ارسال کنید. پس عضو شوید